سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هرگاه خداوند بنده ای را دوست بدارد، بلا را به او می پیوندد ؛ زیرا خداوند ـ عزّوجلّ ـ، می خواهد او راخالص سازد . [رسول خدا صلی الله علیه و آله]
طریق
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» نشانه هاى ایمان و مؤمن حقیقى

یَا ابْنَ جُندَب، اِنَّما المُؤمِنونَ الّذینَ یَخافُونَ اللّهَ و یُشْفِقُونَ اَن یُسْلَبوا ما اُعطُوا مِنَ الهُدى فَإِذا ذَکَرُوا اللّهَ وَ نَعْمائَهُ وَجِلُوا و اَشْفَقُوا وَ اِذا تُلیَتْ علیْهِم ایاتُهُ زادَتْهُم اِیماناً مِمّا اَظْهَرَهُ مِنْ نَفاذِ قُدرتِه وَ على ربِّهم یَتوَکَّلونَ.

ایمان ظاهرى و ایمان واقعى

این قسمت از روایت در مقام توضیح ایمان حقیقى و آثار آن است; آثارى که مى توان از راه آنها مؤمن حقیقى را شناخت. درباره ایمان واقعى و آثار آن، معرفى مؤمن حقیقى و مراتب و درجات ایمان، آیات و روایات بسیارى وارد شده است. دست کم، یکى از دلایل ذکر این مطالب آن است که بعضى افراد که فکر سطحى دارند، تصور مى کنند که انسان یا کافر است یا مؤمن، و اگر کافر و منکر خدا و قیامت نبود مؤمن است. مؤمن هم که شد، با دیگر مؤمنان فرقى ندارد و همه آثار و فواید ایمان براى او وجود دارد; در صورتى که چنین نیست. از روایات و بحث هاى تاریخى چنین بر مى آید که این نوع کج اندیشى ها از صدر اسلام وجود داشته است.

اسلام برخى از افراد «اسلام ظاهرى» است، در مقابل «کفر ظاهرى». اثر این نوع اسلام مربوط است به زندگى دنیا و فقط احکامى در این دنیا بر آن مترتّب مى شود. ممکن است کسى در ظاهر مسلمان باشد و تمام احکام اسلام هم در این دنیا براى او ثابت باشد، اما هیچ بهره اى از ثواب آخرت نداشته باشد و تا ابد در اسفل السافلین جهنم بسوزد. چنین کسى منافقى است که فقط در ظاهر اظهار اسلام مى کند. احکام اسلام براى چنین شخصى ثابت است; نظیر این که ریختن خونش حرام است، تصرف در اموالش جایز نیست، با مسلمانان مى تواند ازدواج کند، از پدر و مادر مسلمانش ارث مى برد و...، ولى اینها فقط احکامى ظاهرى و براى این دنیا هستند.

در صدر اسلام گروهى از افراد در ظاهر اظهار اسلام مى کردند، به مسجد مى آمدند، نماز مى خواندند، حتى گاهى در صف اول هم مى ایستادند و خلاصه به احکام ظاهرى اسلام عمل مى کردند، ولى مسلمان واقعى نبودند. آیات بسیارى از قرآن ناظر به اینها است. این افراد گرچه در قلبشان به خدا و پیامبر و اسلام اعتقادى ندارند اما همین که در ظاهر اظهار اسلام مى کنند، احکام ظاهرى اسلام در موردشان اجرا مى شود. ملاک این اسلام، گفتن شهادتین است; یعنى همین که کسى شهادتین را بر زبان جارى کرد جزو مسلمانان به حساب مى آید. شهادتین یعنى شهادت به وحدانیت خدا و رسالت پیغمبر(صلى الله علیه وآله) که هر چه را او به عنوان رسالت از طرف خداوند آورده قبول داشته باشیم. بنابراین اگر کسى بداند چیزى را مسلّماً پیغمبر(صلى الله علیه وآله) فرموده و در عین حال بگوید آن را قبول ندارم، با پذیرش رسالت تناقض پیدا مى کند. چه طور مى توان گفت، رسالت پیغمبر(صلى الله علیه وآله) را قبول دارم اما آنچه را او از طرف خدا آورده است نمى پذیرم؟! این تناقض است. لذا انکار ضروریات دین موجب کفر مى گردد و این همان «کفر ظاهرى» است. منافق این گونه نیست، او در ظاهر مى گوید همه آنچه را پیامبر آورده قبول دارم، و اگر انکارى هم دارد در باطن و در قلب او است; وگرنه اگر به ظاهر هم منکر شود این کفر ظاهرى است که علاوه بر عذاب اخروى موجب مى شود احکام ظاهرى اسلام هم در این دنیا در مورد او جارى نباشد. بعضى از فقها مثل حضرت امام(رحمه الله) تصریح مى کنند که انکار ضرورى دین به انکار رسالت بازمى گردد; یعنى چیزى را که شخص خودش مى داند پیامبر(صلى الله علیه وآله) به عنوان رسالت آورده قابل انکار نیست; مثل نماز خواندن. هر مؤمن و کافرى مى داند که آنچه را پیغمبر(صلى الله علیه وآله) آورده قطعاً جزو رسالتش بوده است، لذا اگر بگوید آن را قبول ندارم این تناقض است.

در هر صورت، اینها مربوط به اسلام ظاهرى است; یعنى با گفتن شهادتین، احکام اسلام براى چنین شخصى ثابت مى شود، مگر این که نقضش ثابت شود; مثلا بگوید، اشتباه کردم که مسلمان شدم، یا یکى از ضروریات دین را ـ که انکارش به انکار رسالت بازگشت مى کند ـ انکار کند. احکامى که بر اسلام منافقانه و اسلام ظاهرى بار مى شود هیچ ربطى به زندگى آخرت و ثواب و عقاب اخروى ندارد، حکم ظاهرى است، ملاکش هم همین مسایل دنیایى است. در مقابل آن هم «کفر ظاهرى» قرار مى گیرد; یعنى این که کسى با زبان، شهادتین را نگوید یا یکى از ضروریات دین را انکار کند.

براى تفکیک ایمان ظاهرى از ایمان واقعى، بهتر است ایمان ظاهرى را «اسلام» بنامیم و واژه «ایمان» را فقط در مورد ایمان واقعى، که موجب سعادت اخروى است به کار ببریم; همان گونه که خداوند در قرآن مى فرماید: قالَتِ الاَْعْرابُ آمَنّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَ لکِنْ قُولُوا أَسْلَمْنا وَ لَمّا یَدْخُلِ الْإِیمانُ فِی قُلُوبِکُمْ.1 «اسلام» همین اظهار لفظ و انجام اعمال ظاهرى و تظاهر بیرونى است، اما «ایمان» مربوط به درون و قلب است; لَمّا یَدخلِ الایمانُ فی «قلوبکم».» اگر کسى به توحید، نبوّت، معاد و حقایق اسلام باور داشته باشد، ممکن نیست این باور هیچ اثرى در بیرون و ظاهر او نداشته باشد. اگر انسان چیزى را باور کرد دست کم، بعضى از لوازمش در او ظاهر مى شود.

البته در مواردى ممکن است کسى واقعاً مؤمن باشد اما تا آخر عمر، ایمانش را ظاهر نکند و تقیّه نماید; مثل مؤمن آل فرعون یا حضرت ابوطالب(علیه السلام) که ایمانشان را اظهار نمى کردند. در روایات آمده است که حضرت ابوطالب(علیه السلام) حکم مؤمن آل فرعون را داشته است. این مسأله باعث اشتباه امر بر مسلمانان شده و تا امروز هم بیش تر مسلمانان (اهل تسنّن) معتقدند که حضرت ابوطالب(علیه السلام) ایمان نیاورد، در صورتى که به اعتقاد شیعه، ایشان از همان ابتدا که پیغمبر(صلى الله علیه وآله) مبعوث شدند، ایمان داشت، ولى کتمان مى کرد تا بتواند در مقابل کفار از آن حضرت حمایت کند.

در قرآن هم نمونه روشن این مسأله مؤمن آل فرعون است که تصریح مى کند: «یَکْتُمُ إِیمانَهُ2 یا در جاى دیگر مى فرماید: اِلاّ مَنْ أُکْرِهَ وَ قَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ بِالْإِیمانِ.»3 ممکن است کسى وادار به اظهار کفر شود; تهدیدش کنند که اگر مثلا ـ العیاذ باللّه ـ سبّ پیامبر اکرم یا ائمّه اطهار(علیهم السلام) نکنى تو را مى کشیم، یا او را تهدید کنند که اگر به کعبه معظّمه توهین نکنى خونت را مى ریزیم، او هم مجبور باشد براى حفظ جانش، در ظاهر تبرّى کند، ولى در باطن، چنین اعتقادى نداشته باشد; إِلاّ أَنْ تَتَّقُوا مِنْهُمْ تُقاةً.4 تقیّه در چنین مواردى واجب است و به ایمان ضرر نمى زند. از این رو ممکن است کسى مثل مؤمن آل فرعون یا حضرت ابوطالب عمرى را با تقیّه بگذراند و مردم نفهمند که او ایمان دارد. این بدان سبب است که ایمان اصالتاً سر و کارش با قلب و باطن انسان است.

حتى مى توان مؤمنى را فرض کرد که توان خواندن دو رکعت نماز را هم نداشته باشد. چنین شخصى نمازش را باید در قلبش بخواند. البته این فرض بعیدى است، اما در زمان هاى گذشته که برده دارى وجود داشت و برخى غلامان کاملا زیر نظر مولایشان قرار داشتند، چنین حالاتى پیش مى آمد.


1. حجرات (9)، 14.

2. غافر (40)، 28.

3. نحل (6)، 106.

4. آل عمران (3)، 28.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » حق جو ( دوشنبه 86/5/1 :: ساعت 8:0 عصر )
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

علامه مصباح یزدی
ریشه تمام انحرافات از صدر اسلام تاکنون دلبستگی به دنیا است
علامه مصباح یزدی در دیدار جمعی از دانشجویان؛
فیلم دیده نشدهی عیادت عمار از عمار
برخی بستگان امام(ره) مانند 1400 سال قبل رفوزه شدند
آیت الله مصباح یزدی در مهدیه مشهد
آیت الله مصباح یزدی
زمینه ترقی و سقوط آدمی
علامه مصباح
آیت الله مصباح یزدی
باید خود را برای شبهات جدید فلسفی آماده کنیم
[عناوین آرشیوشده]

>> بازدید امروز: 201
>> بازدید دیروز: 16
>> مجموع بازدیدها: 334450
» درباره من

طریق
حق جو
در این وبلاگ گزیده ای از نظرات آیت الله مصباح یزدی به صورت لینک منعکس می گردد.

» پیوندهای روزانه

پایگاه اطلاع رسانی آثار علامه مصباح یزدی [4]
فهرست کتب علامه مصباح یزدی [152]
[آرشیو(2)]

» فهرست موضوعی یادداشت ها
صمیمیت؛ محور ارتباط مؤمنین بارش رحمت در سایه محبت دو مؤمن .
» آرشیو مطالب
سال 85
بحث مشروعیت و مقبولیت
در باب ولایت فقیه
دوستان واقعی اهل بیت
محاسبه نفس
نگاه مؤمن به دنیا
نشانه هاى ایمان
دین و جهل دینی
ثمرات استقامت
شرط نجات بخش
خوف و رجا
شادی
دام های شیطان
چند کاستی اخلاقی
پاداشهایی بزرگ
شیعه از منظر امام صادق
گناه مغفور و نیکی مقبول
تبلیغات
سخنرانیها
مطالب متنوع
سال 87
سال 88
سال 89
بهار 90
تابستان 90
پاییز 90
زمستان 90
بهار 91
تابستان 91
پاییز 91
زمستان 91
بهار 92
تابستان 92
پاییز 92
زمستان 92
بهار 93
تابستان 93
پاییز 93
زمستان 93

» لوگوی وبلاگ


» لینک دوستان

» صفحات اختصاصی

» لوگوی لینک دوستان





» طراح قالب
 – جنبش وبلاگی حامیان جبهه پایداری